معنی شهر فرهنگی پاکستان

لغت نامه دهخدا

فرهنگی

فرهنگی. [ف َ هََ] (ص نسبی) فرهنگدان. اهل فرهنگ. آنکه در پی دانش و دانش آموزی بود:
سخن پیش فرهنگیان سخته گوی
به هر کس نوازنده و تازه روی.
فردوسی.
|| معلم. استاد. آموزگار:
به فرهنگیان ده مرا از نخست
چو آموختم زند و استا، درست.
فردوسی.
بداننده فرهنگیانش سپار
که آمد کنون گاه آموزگار.
فردوسی.


پاکستان

پاکستان. [ک ِ] (اِخ) (از: پاک = بخش + ستان «پسوند» ضمناً نشانه ٔ اختصاری پنج بخش: پنجاب، افغانی (صوبه سرحد)، کشمیر، سند، بلوچستان پاکستان) قانون استقلال هند در 4 ژوئیه ٔ 1947 م. (آدینه ٔ 12 تیر 1326 هَ. ش.) از مجلس عوام انگلستان گذشت و بموجب آن در اوت 1947 م. از متصرفات انگلیسی هند، دو کشور پاکستان و هندوستان بوجود آمد. استقلال پاکستان مرهون کوشش بسیار مرحوم محمدعلی جناح است. پاکستان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میشود و مساحت کل آن 9350000 کیلومتر مربع است که از این مقدار 329000 کیلومتر مربع مساحت پاکستان غربی است. پاکستان غربی شامل بلوچستان، ایالت افغان، پنجاب، سند، و پاکستان شرقی شامل دو ناحیه ٔ بنگال و آسام است. رود سند پاکستان غربی و شعب رودهای گنگ و براهماپوترا پاکستان شرقی را مشروب می سازد. پاکستان حکومت جمهوری دارد و پایتخت آن شهر راول پندی است، سابقاً کراچی پایتخت بوده است. محصولات عمده ٔ آن برنج، گندم، پنبه، چای، نیشکر، الیاف گیاهی، پشم و پوست است. ذخایر زیرزمینی نمک، گوگرد، گچ، کرومیت، نفت، زغال، پنبه ٔ کوهی آنتیموان و غیره است. در 28 مه 1955 قانون اساسی جدید پاکستان تصویب گردید و در 23 مارس 1956 ژنرال اسکندرمیرزا به ریاست جمهوری رسید. 88% مردم آن مسلمان و بقیه هندو و مسیحی و عده ٔ کمی زردشتی و بودایی هستند. زبانهای رسمی آن اردو، انگلیسی و بنگالی است.

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

فرهنگی

با فرهنگ، اهل علم، معلم، کسی که با علم و فرهنگ سر و کار دارد. [خوانش: (فَ هَ) (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

فرهنگی

مربوط به فرهنگ،
(اسم، صفت نسبی) کسی که در آموزش‌وپرورش کار می‌کند، معلم، مربی،
(اسم، صفت نسبی) شخص بافرهنگ و باادب،

فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگی

آنکه در پی دانش و دانش آموزی بود

معادل ابجد

شهر فرهنگی پاکستان

1404

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری